فغان دربستن (دَ دَ) ناله سر دادن. فغان کردن. فریاد کردن: در تماشای خط سرسبزتو چشم بگشاده فغان دربسته ام. عطار ادامه... ناله سر دادن. فغان کردن. فریاد کردن: در تماشای خط سرسبزتو چشم بگشاده فغان دربسته ام. عطار لغت نامه دهخدا